به قلم حمید اطهری نژاد
در دنیای تجارت سراسر رقابت امروز ، داشتن استراتژی مناسب بازاریابی برای ایجاد مزیت رقابتی و حضور موثر در بازار از ضروریات برنامه ریزی در هر واحد تولیدی ، خدماتی و یا تجاری است.
طبعا اثرگذارترین تکنیک بازاریابی را بایستی در ارتباط موثر با مشتریان هدف ، از طریق تبلیغات هدفمند و موثر برنامه ریزی نمود.
اصولا بازاریابی یک فرایند اجتماعی است که بدان وسیله افراد و گروه ها می توانند از طریق تولید، عرضه و مبادله محصولات و خدمات ارزشمند به آنچه مورد نیاز است برسند.
پیتر دراکر به عنوان یکی از پیشروان نظریه پرداز مدیریت می گوید: ” هدف بازاریابی این است که در باره فروش گزافه گویی کند. هدف بازاریابی این است که مشتری را بشناسد ، او را درک کند تا بتواند کالا یا خدمتی مناسب وی به او عرضه کند.
کمال مطلوب این است که تلاش های بازاریابی به وجود یک مشتری بیانجامد ، یعنی کسی که آمادگی خرید دارد”.
با این وجود یکی از نیازهای برنامه ریزی یک بازاریابی موفق ، شناسایی دقیق بازار هدف بر اساس مشخصه کالای مورد عرضه خواهد بود.
و در پی آن طراحی روش های تبلیغی برای ایجاد ارتباط موثر با این بازار .
منابع مصرفی برای برنامه تبلیغی عمدتا صرف هزینه های مالی به طریقی است که بیشترین بهره وری در جذب مشتری فعال و وفادار را در پی داشته باشد.
تبلیغات می تواند برای شناساندن برند یک واحد تولیدی یا تجاری در صورت تداوم فعالیت و استفاده از برند شناخته شده در ادامه زمان به عنوان یک دارایی نامشهود موثر باشد.
برند هایی مثل سامسونگ ، کاله و یا ال جی قابل مثال هستند که مصولات خود را در قالب شهرت و معروفیت برند خود عرضه می کنند.
و در برخی موارد تبلیغ برروی یک کالای خاص می تواند انجام شود. مثال در این مورد می توان کفش های راحتی اسکچرز و یا استفاده از سیستم های نرم افزاری ERP برای افزایش بهره وری در عملکرد سازمان ها باشد.
طبیعتا ترکیبی از محصول و برند می تواند رایج ترین نوع تبلیغات تاثیر گذار باشد.
میزان بودجه مورد نیاز برای تبلیغ و انتخاب نوع تبلیغ نیز ارتباط مستقیم با نوع محصول و گروه مخاطب مصرف کننده خواهد داشت.
روش های تبلیغ از طریق شبکه های اجتماعی می تواند نسبت به هزینه های در نظر گرفته شده ، اثز گذار ترین نوع تبلیغ باشد که گروه وسیع تری از محاطبین را هدف قرار می دهد.
شکی نیست که تخصص در این زمینه به عنوان یکی از ابزار جدید مدیریتی نیاز به تسلط به دانش جدید را خواهد داشت.
نکته قابل توجه در خصوص تعیین و کنترل بودجه تبلیغات می تواند نوع شناسایی هزینه مذکور به عنوان هزینه جاری و یا هزینه سرمایه ای باشد.
بسیاری از سازمان ها کلیه هزینه های تبلیغات را در زمان وقوع هزینه به عنوان هزینه های جاری در صورت های مالی خود شناسایی می کنند که در مقایسه با جدول هزینه ها می تواند عامل بازدارنده در تخصیص بودجه مناسب و اثر گذار برای آن باشد.
تحلیل هدفمند بودن هزینه تبلیغات در آثار جاری و سرمایه ای آن محتاج شرح مفصلی خواهد بود که ممکن است در این مقوله فضای کافی برای آن منظور نشده باشد.
فقط در کلام خلاصه می توان عنوان نمود که تبلیغات بر روی برند و یا کالایی که تداوم عرضه در طی زمان های طولانی داشته باشد بایستی به عنوان هزینه سرمایه ای و به تناسب تشخیص زمان موثر از بهره وری آن در طی زمان مستهلک گردد.
در این زمینه اهداف اصلی یک سازمان می تواند معیار مناسبی از نظر تشخیص طول زمان در تحلیل ها اعم از تحلیل هزینه تبلیغات در بازاریابی باشد.
به گرمی پذیرای نظریات دوستان خواهم بود.